اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اگه

نویسه گردانی: ʼGH
اگه . [ اَ گ ِه ْ ] (اِ) مأخوذ از ترکی ، سوهان .(ناظم الاطباء). || آهنی است که بدان گوشت از دیگ کشند. به تازی اش منشار خوانند. (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
آگه . [ گ َه ْ ] (ص ) آگاه . باخبر.مطلع. مستحضر. عالم . خبیر. عارف . واقف : چو آگه شد از مرگ فرزند شاه ز اندوه گیتی بر او شد سیاه . فردوسی .همانا ...
آگه . [ گ َه ْ ] (اِخ ) نام شاعری شیرازی ازمتأخرین ، برادر نواب ، متخلص به بسمل . از مریدان میرزا ابوالقاسم درویش شیرازی . وفات در 1244 هَ ....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.