اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ال

نویسه گردانی: ʼL
ال . [ اَ] (ع اِ موصول ) اسم موصول بود به معنی الذی و دیگر موصولات ، و آن بر اسم فاعل و مفعول درآید به شرط آنکه معنی عهد ندهد چون جائنی الضارب فاکرمت الضارب و اگر بر صفت مشبهه درآید صحیح آن است که آن حرف بود. (اقرب الموارد). || (حرف تعریف ) و گاه حرف تعریف بود و آن دو نوع است عهد و جنس و هر یک از این دو بر سه قسم است : آنچه عهد راست و مصحوب آن گاه ذکری است چون : کما ارسلنا الی فرعون رسولاً فعصی فرعون الرسول . (قرآن 73 / 15 - 16). و گاه ذهنی چون : اذ یبایعونک تحت الشجرة (قرآن 48 / 18). و گاه حضوری چون : لاتشتم الرجل ، درباره ٔ مردی که حاضر ایستاده است . اماآنچه جنس راست ، گاهی برای استغراق افراد است چون : ان الانسان لفی خسر. (قرآن 103 / 2). و گاه تعریف ماهیت راست چون : و جعلنا من الماء کل شی ٔ حی ّ. (قرآن 30/21). و گاه ال زائد بود و آن نیز بر دو قسم است لازم و غیرلازم ، لازم ، مانند النضر و النعمان و اللات و العزی و غیر لازم مانند الحارث و الیزید. (از مغنی و اقرب الموارد). || و از جهت حرف اول کلمه ای که بر آن درآید بر دو قسم بود: شمسی و قمری ، و حروفی نیز که الف و لام بر آن درآید بر دو قسم است شمسی و قمری . حروف شمسی عبارت است از: ت ، ث ، د، ذ، ر، ز، س ، ش ، ص ، ض ، ط، ظ، ل ، ن . حروف قمری عبارت است از: الف ، ب ، ج ، ح ، خ ، ع ، غ ، ف ، ق ، ک ، م ، و، هَ، ی . و گاه این لفظ را بر کلمه ٔ فارسی درآرند. مؤلف آنندراج در این باره توضیحی دارد ملخص آن اینکه : آوردن الف و لام (ال ) بر مسندالیه و مضاف الیه و مانند آن مخصوص عرب است لکن متأخران در فارسی نیز آورده اند و این از تصرفات ایشان است چنانکه در این بیت از درویش واله هروی :
تا مهر تو گشت نورافشان
ذوالخورشیدین شدخراسان .
و نیز بیدل راست :
النویدآفتاب عالمتاب .
و مقصود ازاین استعمال ، اظهار صناعت است با علم مخاطب و متکلم به نادرست بودن آن و گاه مقصود اظهار صناعت نباشد ولفظ بوالهوس از نوع دوم است . (از آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
علی آل حاجی . [ ع َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمد آل حاجی بلادی . رجوع به علی حاجی شود.
وزیر آل محمد. [ وَ رِ ل ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) لقب ابوسلمه حفص بن سلیمان خلال است . او را به سال 133هَ .ق . به امر خلیفه بکشتند و او اول ...
امین آل محمد. [ اَ ن ِ ل ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) لقب ابومسلم خراسانی بود. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ابومسلم شود.
دینار آل برمک . [ رِ ل ِ ب َ م َ ] (اِخ ) لقب ابراهیم بن یحیی بن خالد برمکی . چون چهره ٔ زیبایی داشت وی را به دینار آل برمک میخواندند و در ن...
حسن آل بویه . [ ح َ س َ ن ِ ل ِ ی َ ] (اِخ ) رجوع به آل بویه شود.
خمسه ٔ آل عبا. [ خ َ س َ ی ِ ل ِ ع َ ] (اِخ ) حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین صلوات اﷲعلیهم اجمعین را گویند. آنها را خمسه ٔ طیبه و «پنج ...
حسن آل یاسین . [ ح َ س َ ن ِ ل ِ ] (اِخ ) کاظمی فقیه که در کاظمین به سال 1308 هَ . ق . درگذشت . از فقهای شیعه است . او راست : الاسرار الفقهیه ...
حسین آل عصفور. [ح ُ س َ ن ِ ل ِ ع ُ ] (اِخ ) رجوع به حسین عصفوری شود.
حکیم آل مروان . [ ح َ م ِ ل ِ م َرْ ] (اِخ ) لقبی است که عرب بخالدبن یزیدبن معاویة دهد.
علی آل باکثیر. [ ع َ ی ِ ل ِ ک َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم بن محمد کندی ، آل باکثیر. رجوع به علی کندی شود.
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۱۵ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.