گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الزامات نویسه گردانی: ʼLZʼMAT الزامات . [ اِ ](ع اِ) ج ِ اِلزام یا اِلزامَه . چیرگیها در سخن و متعهد کردن . رجوع به الزام و فرهنگ ناظم الاطباء شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی الزامات آنچه برای امری لازم است، ضروریات، احتیاجات، نیازها نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود