الطاف
نویسه گردانی:
ʼLṬAF
الطاف . [ اِ ] (ع مص ) لطف کردن . (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ). نیکوی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نرمی و نیکویی کردن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). ملاطفت . نرمی کردن . || زیبا کردن کسی سؤال خود را. بروشی خوب سؤال کردن . (از اقرب الموارد). || خواستن به مهربانی و تلطف . (از اقرب الموارد). || چسبانیدن چیزی رابر پهلو و جنب خود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || داخل کردن کسی ایر شتر نر را در فرج شتر ماده . (از تاج العروس بنقل ذیل اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
الطاف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لُطف . نوازشها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). لطفها. مهربانیها. رجوع به لطف شود : بر حال گذشته ٔ ما هر...