اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الف

نویسه گردانی: ʼLF
الف . [ اَ ل ِ ] (ع ص ) مرد جواد و سخی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || آن مرد که او را زن نباشد. (مهذب الاسماء). بقولی مرد بی زن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به اَلِف (حرف هجاء) شود. || (اِ) یکی از هر چیزی . (مهذب الاسماء). واحد از هر چیز. (از اقرب الموارد). رجوع به الف (حرف هجا) شود. || رگی است در بازوتا ذراع . (از اقرب الموارد) (فرهنگ ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قحط در علف خانه افتادن . [ ق َ دَ ع َ ل َ ن َ / ن ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از عمر به آخر رسیدن است . قحط در علف خانه افتاد؛ یعنی عمر به آخر ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.