الفتی عظیم آبادی . [ اُ ف َ ی ِ ع َ ] (اِخ ) راجه پیاری لال قوم کایتهه . شاعر قرن سیزدهم . وی از عظیم آباد ومنشی پادشاه اکبرشاه ثانی بود. او راست : مثنوی نیرنگ تقدیر، و دیوان اشعار مرتب دارد. این غزل ازوست :
چون غنچه جز سکوت نباشد بیان ما
پیچیده شد زبان سخن در دهان ما
هرگز بشکوه وا نکنم لب ز اهل بزم
چون شمع زیر تیغ بود گر زبان ما
اندیشه ٔ مآل نیاید ز ما درست
در دست دیگریست چو سود و زیان ما
نام و نشان بخلق برآرم اگر مرا
سازد نشانه غمزه ٔ ابروکمان ما
در دشت پربلای جنون نیست الفتی
جز موج ریگ و اشک روان کاروان ما.
(از صبح گلشن ص 33 و 34).
و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج
2 و الذریعه ج
9 قسمت اول ص
91 شود.