اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الف کش

نویسه گردانی: ʼLF KŠ
الف کش . [ اَ ل ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب )سودای بلاشرط که برنگردد مانند خطکش که مصطلح دلالان نخاس است . (از بهار عجم ) (از آنندراج ). معامله ٔ فسخ نشدنی در اصطلاح برده فروشان و چارپافروشان :
دو جهان حسرت بالات الف کش دارد
سرو را با تو بیک فاخته دعوی نرسد.

کلیم (از بهار عجم و آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.