القاص میرزا
نویسه گردانی:
ʼLQAṢ MYRZʼ
القاص میرزا. [ اِ ] (اِخ ) (922 - 984 هَ . ق .) پسر شاه اسماعیل اول و برادر شاه طهماسب از سلاطین صفویه ٔ ایران بود. در زمان سلطان سلیمان قانونی به دولت عثمانی ملتجی شده و در محاربه ٔ ایران و عثمانی بر ضد برادر خویش و بنفع دولت عثمانی شرکت کرد. وی به سال 984 هَ . ق . در مشهد درگذشت . برون در تاریخ ادبیات (از صفویه تا زمان حاضر ص 70) گوید: القاص میرزا هم یاغی بود وهم خائن ، و نه تنها بسلطان سلیمان پناه برد و به قسطنطنیه رفت بلکه او را واداشت که به ایران حمله کند و خود با جد و سعی تمام در جنگ با مملکت خویش شرکت کرد. در همدان خانه ٔ زن برادر خود بهرام میرزا را در سال 955 هَ . ق . غارت کرد، بعد خواست بسوی یزد رهسپارشده سکنه ٔ آنجا را قتل عام کند اما در سال بعد برادرش بهرام او را شکست داده گرفتار نمود و به شاه طهماسب تسلیم کرد. شاه او را در قلعه ٔ الموت محبوس ساخت . این بنا بر روایت تذکره ٔ شاه طهماسب است اما صاحب احسن التواریخ محبس او را قلعه ٔ قهقهه دانسته و گوید: پس از یک هفته در آنجا هلاک شد. شاه طهماسب در ذکر این واقعه گوید: «بعد از چند روز دیدم که از من ایمن نیست و دائم بتفکر است ، او را همراه ابراهیم خان و حسن بیک یوزباشی کرده به قلعه فرستادم . ایشان او را به قلعه ٔ الموت برده حبس کرده ، آمدند. پس از شش روز جمعی که در قلعه او را نگاه میداشتند غافل گردیدند و دو سه نفر که در آنجا بودند و القاص میرزا پدر ایشان را کشته بود ایشان هم بقصاص پدر خود، او را از قلعه بزیر انداختند. بعد از مردن او عالم امن شد». اگر فرض کنیم که شاه طهماسب خودش مقدمه ٔ این امر را فراهم نکرده بزحمت میتوان تصور کرد که بی رضای او انجام گرفته باشد. القاص میرزا طبع شعر هم داشت . این رباعی ازوست :
چون شیر درنده در شکاریم همه
دائم بهوای خویش یاریم همه
چون پرده ز روی کار ما برخیزد
معلوم شود که در چه کاریم همه .
این مطلع قصیده نیز ازوست :
منم که نیست مرا در جهان نظیر و همال
به رزم دشمن جانم ، به بزم دشمن مال .
رجوع به مجمعالفصحاء چ سنگی ص 10 و مجمع الخواص ص 23 و آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 9 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 و تاریخ ادبیات برون از صفویه تا عصر حاضر ص 64و 70 و 71 و 74 شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.