الم
نویسه گردانی:
ʼLM
الم . [اَ ل ِ ] (ع ص ) دردناک . رنجور. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خان عالم . [ ن ِ ل َ ] (اِخ ) برخورداربیک . یکی از امراءو بزرگان هند است که در دوره ٔ شاه عباس اول بسفارت از طرف جهانگیرشاه ملک هند با اسبا...
الم هندی . [ اَ ل َ م ِ هَِ ] (اِخ ) پرشادرای ولد مهتاب رای قوم کایتهه . پدرش مدتی منشی دفتر خانه گورنری کلکته بود. این ابیات ازوست :شب ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ناف عالم . [ ف ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرکز عالم . مرکز زمین . || (اِخ ) به معنی ناف زمین است که کنایه از مکه ٔ معظمه باشد. (برهان...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حدوث عالم . [ ح ُ ث ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ (اصطلاح کلام و فلسفه ) مسبوق به عدم بودن جهانست . و این مسئله از مسائل غامض علم ...
الم توتزار. [ اَ ل َ ] (اِخ ) یکی ازدیههای هزار پی شهرستان آمل . رجوع به مازندران و استراباد رابینو ص 113 و ترجمه ٔ همان کتاب ص 152 شود.