گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الم نویسه گردانی: ʼLM الم . [ اَ ل ُم ْ م َ ] (ع اِ فعل ) ۞ لغتی است در هَلُم َّ. (اقرب الموارد ذیل لمم )؛ یعنی بیا. رجوع به هلم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی خان عالم خان عالم . [ ن ِ ل َ ] (اِخ ) برخورداربیک . یکی از امراءو بزرگان هند است که در دوره ٔ شاه عباس اول بسفارت از طرف جهانگیرشاه ملک هند با اسبا... الم هندی الم هندی . [ اَ ل َ م ِ هَِ ] (اِخ ) پرشادرای ولد مهتاب رای قوم کایتهه . پدرش مدتی منشی دفتر خانه گورنری کلکته بود. این ابیات ازوست :شب ... عالم اوسط این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. ناف عالم ناف عالم . [ ف ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرکز عالم . مرکز زمین . || (اِخ ) به معنی ناف زمین است که کنایه از مکه ٔ معظمه باشد. (برهان... عالم اظله این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. عالم مثال این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. عالم اشباح این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. عالم اثیری عالم غیرمادی حدوث عالم حدوث عالم . [ ح ُ ث ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ (اصطلاح کلام و فلسفه ) مسبوق به عدم بودن جهانست . و این مسئله از مسائل غامض علم ... الم توتزار الم توتزار. [ اَ ل َ ] (اِخ ) یکی ازدیههای هزار پی شهرستان آمل . رجوع به مازندران و استراباد رابینو ص 113 و ترجمه ٔ همان کتاب ص 152 شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۲۳ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود