گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الماس بار نویسه گردانی: ʼLMAS BAR الماس بار. [ اَ ] (نف مرکب ) کنایه از اشکبار : نیست مرا آهنی بابت الماس اودیده ٔ خاقانی است لاجرم الماس بار. خاقانی .تا مژه ٔ خصم تو شیفته گوهر کندابر شود همچو برق بر سر الماس بار.خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود