اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الماس دندان

نویسه گردانی: ʼLMAS DNDʼN
الماس دندان . [ اَ دَ ] (ص مرکب ) آنکه دندانش چون الماس درخشان و سفید باشد :
چو من زنگی آنگه که خندان بود
سیه شیری الماس دندان بود.

نظامی .


- الماس دندان شدن ؛ کنایه از کمال الحاح و فروتنی کردن . (غیاث اللغات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.