الوج
نویسه گردانی:
ʼLWJ
الوج . [ اَ ] (اِ) نوعی از مخلصه است و آن رستنیی باشد بسیار درشت و خشن . گل آن کبود و تخمش سیاه است . در سنگستان و کوهستان میروید. (برهان قاطع) (آنندراج ). مؤلف جامعالادویه گوید: الوج در شکل شبیه به بیش است و در بلاد عجم کازرک نامند و مؤلف اختیارات آنرا نوعی از مخلصه شمرده است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ص 32). زعرور. نَمتَک . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). و رجوع به زعرور شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
الوج علی . [ ] (اِخ ) از سرکردگان عثمانی که در 982 هَ. ق . تونس را از اطریشیان گرفت . (یادداشت مؤلف ).
علوج . [ ع َ ] (ع اِ) پیغام . (منتهی الارب ). پیغام و رسالت . (ناظم الاطباء). || پیغامبر. (منتهی الارب ). رسول . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)....
علوج . [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عِلج . رجوع به علج شود.
آلوج . (اِ) آلج . آژْدَف . اَژْدَف . زُعرور.