الهاد
نویسه گردانی:
ʼLHAD
الهاد. [ اِ ] (ع مص ) ستم و جور کردن . || خوار داشتن و حقیر شمردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پست شمردن کسی را. || خمیدن بر زمین از گرانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). متمایل شدن بزمین بسبب سنگینی . (از اقرب الموارد). || گرفتن مردی را و گذاشتن بر وی دیگری را تا وی را مقاتله کند. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). گرفتن یکی از دو مرد را و ترک کردن دیگری را که با وی جنگ کند. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
الحاد. [ اِ ] (ع مص ) از حد درگذشتن در حرم (کعبه ) و میل کردن بظلم در آن ، و رعایت نکردن و هتک حرمت آن و شریک قرار دادن بخدا یاشک کردن ...
الحاد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لَحد و لُحد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به لَحد و لُحد شود.