اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الهی

نویسه گردانی: ʼLHY
الهی . [ اِ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرنو بالاولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، در 60 هزارگزی شمال باختر یوسف آباد. کوهستانی ومعتدل است . سکنه ٔ آن 144 تن شیعه ، و حنفی هستند و بفارسی سخن میگویند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و بنشن و شغل مردم زراعت و مالداری و قالیچه بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
الهی شیرازی . [ اِ لا ی ِ شی ] (اِخ ) شاعر بود. تاریخ زندگی او معلوم نیست و شعرش سست است . رجوع به مقالات الشعراء و فرهنگ سخنوران شود.
الهی کاشانی . [ اِ لا ی ِ ] (اِخ ) حکیم صدرالدین مسیح الزمان . متوفی در حدود 1032 هَ . ق . در تذکره ها بنسبتهای گوناگون از قبیل قمی ، هندی و ک...
الهی گیلانی . [ اِ لا ی ِ گی ](اِخ ) خلیفه سدیدالدین محمد. شاعر قرن یازدهم هجری .در بعض اشعار سدید تخلص می آورد. این بیت از اوست :آن سایه ...
الهی همدانی . [ اِ لا ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) عمادالدین محمد حسینی . از سادات اسدآباد همدان معاصر شاه عباس اول بود. وی بهند رفت و به سال 1063 ه...
الهی قندهاری . [ اِ لا ی ِ ق َ ] (اِخ ) شاعر عهد بابرشاه . این بیت از اوست :ماه عید ابرو نمودو خاطرم را شاد کردشکر ﷲ کز غم سی روزه ام آزاد کرد....
الهی اصفهانی . [ اِ لا ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به الهی تبریزی شود.
افلاطون الهی . [ اَ ن ِ اِ لا ] (اِخ ) رجوع به افلاطون شود.
الهی اردبیلی . [ اِ لا ی ِ اَ دَ ] (اِخ ) از سخنوران قرن سیزدهم هجری متوفی 1296 هَ . ق . اشعارش بزبان ترکی است . (حدیقة الشعراء، از دانشمندان ...
الهی اردبیلی . [ اِ لا ی ِ اَ دَ ] (اِخ ) حسین بن خواجه شرف الدین عبدالحق ملقب به کمال الدین و متخلص به الهی . از اهل اردبیل است . در اوایل...
الهی سماوه ای . [ اِ لا ی ِ س َ وَ ] (اِخ ) (شیخ ...) نام وی عبداﷲ و از کبار عرفا و مشایخ نقشبندیه در عهد سلطان محمد فاتح بود. اصل او از سماوه ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۶ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.