الی
نویسه گردانی:
ʼLY
الی . [ اَل ْی ْ ] (ع مص ) بزرگ سرین گردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بزرگ دنبه شدن . دنبه آور شدن گوسفند.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۶ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد دمشقی شاذلی حنفی (درویش ). رجوع به علی دمشقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد دیلمی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی دیلمی (ابن محمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد رازی ، ملقّب به زین الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی رازی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد ربعی ، مشهور به لخمی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لخمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدرضابن موسی بن جعفر کاشف الغطاء نجفی . رجوع به علی کاشف الغطاء شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدرضا طباطبائی . رجوع به علی طباطبائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدرفیع طباطبائی . رجوع به علی طباطبائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد رومی ، مشهور به رضائی . رجوع به علی رضائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد رومی حنفی ، مشهور به پاشماقچی زاده . رجوع به پاشمقچی زاده (سیدعلی افندی ...) و پاشمقجی زاده و مآخذ ذیل شود: معج...
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمد زیات . رجوع به علی زیات شود.