اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الی

نویسه گردانی: ʼLY
الی . [ اَل ْی ْ ] (ع مص ) بزرگ سرین گردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بزرگ دنبه شدن . دنبه آور شدن گوسفند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۴۹ ثانیه
علی زیری . [ ع َ ی ِ زی ] (اِخ ) ابن یحیی بن تمیم بن معزبن بادیس بن منصوربن یوسف زیری . هفتمین از بنی زیری در تونس بود. وی در پانزدهم صف...
علی رفیش . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن یاسین رفیش نجفی ، از آل عنوز. وی فقیه و اصولی و منطقی بود و در بیست وهشتم شوال سال 1334 هَ . ق . در نجف...
علی زنده . [ ع َ ی ِ زِ دَ ] (اِخ ) (شیخ ...)وی از محرکان میرزا سعد وقاص در مخالفت با میرزا شاهرخ بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 593...
علی زهری . [ ع َ ی ِ زُ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی مدنی نقشبندی حنفی . ملقب به اکمل الدین . رجوع به علی شروانی شود.
علی زهری . [ ع َ ی ِ زُ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالرحمان بن احمدبن عبدالرحمان بن یعیش زهری باجی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی باجی شود.
علی زهری . [ ع َ ی ِ زُ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی زهری شروانی مدنی حنفی . رجوع به علی شروانی شود.
علی زیات . [ ع َ ی ِ زَی ْ یا ] (اِخ ) ابن محمد زیات . وی محدث قرن 12 هَ . ق . بود. او راست : تعلیق بر الاربعین النوویة. (از معجم المؤلفین از...
علی رندی . [ ع َ ی ِ رُ ] (اِخ ) ابن حسن رندی (امیرامام جلال الدین ...). وی در زمان حمله ٔ چنگیزخان به بخارا، مقدم و مقتدای سادات ماوراءالن...
علی رندی . [ ع َ ی ِ رُ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بن عبداﷲبن مالک بن عباد نفزی رندی مالکی ، مشهور به ابن عباد. رجوع به علی نفزی شود.
علی رندی . [ ع َ ی ِ رُ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی ، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.