الی
نویسه گردانی:
ʼLY
الی . [ اَ لی ی ] (ع ص ) بزرگ سرین . (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). بزرگ دنبه . (مصادر زوزنی ). || بسیارسوگندخورنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سوگندخواره .
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۰ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیاد اسکندری ، مشهور به ابن قیم . رجوع به علی اسکندری (ابن عیاد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیاد تستری (شوشتری ) بکری فاسی مغربی . رجوع به علی تستری بود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیاش ، مکنّی به ابوالحسن . تابعی و محدث بود وذکر او در عیون الانباء آمده است . رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) و عیون ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی . طبیب بود و نزد حنین تحصیل کرد و آنگاه طبیب خلیفه المعتمد شد. وی پیش از سال 279 هَ . ق . میزیست . او راست : من...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن ابی الفتح اربلی ، ملقّب به بهاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اربلی و ابوالحسن (علی بن عیسی ار...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن جزله ٔ بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن جزلة. رجوع به ابن جزلة شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن حمزةبن وهاس ،مکنّی به ابوالطیب و مشهور به ابن وهاس . ادیب و شاعر و نویسنده . اصل او از یمن بود و در حدود س...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن داوودبن جراح بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن جراح . متولد در سال 245 و متوفی در ذیحجه ٔ سال 334 ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن سلیمان بن محمدبن سلیمان بن ابان نفری ، مشهور به سکری و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سکری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن علی بن عبداﷲ رمانی اخشیدی وراق ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی رمانی شود.