اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الی

نویسه گردانی: ʼLY
الی . [ اُ لی ی ] (ع مص ) بمعنی اَلْو و اُلُوّ.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به اَلْو شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۸ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رضابن محمدمهدی بحرالعلوم طباطبائی . رجوع به علی طباطبائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رضوان بن علی بن جعفر مصری ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن رضوان . رجوع به علی مصری (ابن رضوان بن ...) و ابن ر...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رضی الدین بن علی بن احمدبن محیی الدین جامعی عاملی . رجوع به علی جامعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رفاعه ٔ قرظی . رجوع به علی قرظی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رکانة. برخی او را از صحابه دانسته اند، ولی ابن مندة گوید که صحابی بودن اومورد تردید است . (از الاصابه ٔ ابن حجر ج 4،...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رکن الدوله حسن بن بویه دیلمی ، ملقب به فخرالدوله . رجوع به فخرالدوله ٔ دیلمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن روزبهان بن محمد خنجی ، ملقب به زین الدین . رجوع به علی خنجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن روزبه شیبانی ، ملقب به اختیارالدین . از امرا و ملوک جبال . رجوع به اختیارالدین (علی بن ...) شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن رومی ، علی بن عباس بن جریج بغدادی ، مشهور به ابن رومی و مکنی به ابوالحسن . شاعر رومی الاصل . رجوع به ابن رومی به ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رؤیم کوفی . رجوع به علی کوفی (ابن رؤیم ) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.