الی
نویسه گردانی:
ʼLY
الی . [ اِ ل َی ْ ی َ ] (ع حرف جر + ضمیر) (از: اِلی ̍ + ی ، ضمیر متکلم ) به من . (ترجمان علامه ، ترتیب عادل ). بسوی من . و رجوع به اِلی ̍ (حرف جر) شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدحسین بن زین العابدین ، مشهور به زین التمیمی کاظمی . رجوع به علی تمیمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدحسین بن محمدعلی بن محمدحسین بن محمدعلی حسینی مرعشی . رجوع به علی مرعشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدحسین زنجانی . رجوع به علی زنجانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدحسین شهرستانی حائری . رجوع به علی شهرستانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد حسینی ، مشهور به حکیم . رجوع به علی حکیم شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمد حلابی . رجوع به علی حلابی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد حناوی زاده ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی حناوی زاده شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد خراسانی حسنی ، مشهور به سائح علوی . رجوع به علی سائح شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد خلیلی زیدی جیلی . رجوع به علی خلیلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد داعی صلیحی مکنّی به ابوکامل یا ابوالحسن . رجوع به علی صلیحی شود.