الی
نویسه گردانی:
ʼLY
الی . [ اِ ل َی ْ ی َ ] (ع حرف جر + ضمیر) (از: اِلی ̍ + ی ، ضمیر متکلم ) به من . (ترجمان علامه ، ترتیب عادل ). بسوی من . و رجوع به اِلی ̍ (حرف جر) شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف (صلاح الدین ) ابن ایوب ایوبی ، مشهور به الملک الافضل نورالدین . رجوع به علی ایوبی (ابن صلاح الدین یوسف ...) ...
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن بالی بن محمدبن حمزه ٔ فناری . رجوع به علی فناری (این یوسف بن احمد رومی ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن تاشفین لمتونی ، مکنّی به ابوالحسن . دومین تن از ملوک نقابدار مرابطان در مراکش . رجوع به علی لمتونی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن حریز (یا جریر)بن فضل بن معضادبن فضل لخمی شطنوفی شافعی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن حسن زرندی انصاری ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی زرندی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن یوسف بن حیدرةبن حسن رجبی ، ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی رجبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن رمضان موصلی حنفی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی موصلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن زیان وطاسی ، مکنّی به ابوحسون . وزیر عبدالحق بن عثمان در فاس . رجوع به علی وطاسی (ابن یوسف بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن شیبان ماردینی ، مشهور به ابن صفّار وملقّب به جلال الدین . وی در سال 575 هَ . ق . در ماردین متولد شد. رجوع ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن عبدالجلیل نیلی ، ملقّب به ظهیرالدین . رجوع به علی نیلی شود.