اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الی

نویسه گردانی: ʼLY
الی . [ اِ ل َی ْ ی َ ] (ع حرف جر + ضمیر) (از: اِلی ̍ + ی ، ضمیر متکلم ) به من . (ترجمان علامه ، ترتیب عادل ). بسوی من . و رجوع به اِلی ̍ (حرف جر) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۲ ثانیه
علی رضوی . [ ع َ ی ِ رَ ض َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رضوی تبریزی ، مشهور به سیدعلی داماد. رجوع به علی داماد شود.
علی رضوی . [ ع َ ی ِ رَ ض َ ] (اِخ ) ابن هاشم بن علی رضوی موسوی بغدادی نجفی . فقیه بود. در سال 1239 هَ . ق . متولد شد و در 1273 هَ . ق . درگذ...
علی روشن . [ ع َ رَ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیمچه ، بخش گتوند شهرستان شوشتر. واقع در 15 هزارگزی جنوب باختری گتوندو در کنار راه اتومبی...
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم مغنیساوی رومی حنفی (علی رضا...)، مشهور به اولیازاده . رجوع به علیرضا (ابن ابراهیم ...) شود.
علی رومی .[ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد جمالی حنفی رومی زنبیلی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی جمالی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن سلیمان اسپارته ای رومی حنفی (علی رضا...)، مشهور به وصفی . رجوع به علیرضا (ابن حسین ...) شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن زکی بوسنوی رومی حنفی . رجوع به علی بوسنوی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن شعبان اقسرائی رومی حنفی . رجوع به علی اقسرائی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن صالح رومی ، مشهور به عبدالواسع علیسی . رجوع به علی علیسی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی ، مشهور به ظریفی . رجوع به علی ظریفی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.