اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الی

نویسه گردانی: ʼLY
الی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ رجوع به الیاس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۲ ثانیه
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن أبی علی بن محمدبن سالم تغلبی آمدی حنبلی شافعی ، ملقب به سیف الدین . رجوع به علی آمدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی علی محمدبن مقلة، مکنی به ابوالحسین . وی در روزگار المتقی عباسی به وزارت رسید و هنگامی که متقی از خلافت خلع شد...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی فتح کاتب ، مشهور به مطوق . رجوع به علی مطوق شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی فرج بن حسن بصری ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به صدرالدین . رجوع به علی بصری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أبی فرج زمزمی (علی خلیفه ...). رجوع به علی خلیفة شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی فضل بن عمید، مکنی به ابوالفتح و ملقب به ذوالکفایتین ، فرزند ابن عمید. رجوع به علی ذوالکفایتین شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی فضل ، حسن بن ابی المجد حلبی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علاءالدین حلبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن ابی قاسم خوانساری . رجوع به علی خوانساری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی قاسم عبداﷲبن اماجور منجم ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن ابی القاسم ...) و به ابن اماجور شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی قرة، علی بن احمد ابیوردی شیعی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی قرة. رجوع به علی ابیوردی (ابن احمد...) شو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.