الی
نویسه گردانی:
ʼLY
الی . [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه در 20 هزارگزی جنوب باختری تربت حیدریه سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به زاهدان . تپه و معتدل است . سکنه ٔ آن 422 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و شغل مردم زراعت و گله داری و کرباس بافی است . راه مالرو دارد. و از تجرود میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
علی ایحال. رجوع شود به علی ای حال.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
لالحب علی . [ ل ِ ح ُب ْ ب ِ ع َ لی ی ] (ع ق مرکب ) یا لالحب علی بل لبغض معاویه ؛ نه برای دوستی علی بلکه برای دشمنی معاویه . مثلی است و...
محمود علی . [ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرزاوند بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد. گرمسیر است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
برای جمع بندی یک نامه یا متن استفاده میشود و معنی "در مجموع" یا "به هر جهت"را میدهد
کلاته علی . [ ک َ ت ِ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. محلی جلگه ای و معتدل است . سکنه 116 تن . شغل مردم زرا...
کلاته علی .[ ک َ ت ِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
مانده علی . [ دَ / دِ ع َ ] (اِ مرکب ) پدر و مادری که هرچه بچه پیدا کنند زود بمیرد و بچه هاشان پانگیرند، اسم بچه آخری را اگر پسر باشد، «آقاما...
علی مقری . [ ع َ ی ِ م ُ ] (اِخ ) ابن احمد مقری . از محدثان بود. (منتهی الارب ).