اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الی

نویسه گردانی: ʼLY
الی . [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه در 20 هزارگزی جنوب باختری تربت حیدریه سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به زاهدان . تپه و معتدل است . سکنه ٔ آن 422 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و شغل مردم زراعت و گله داری و کرباس بافی است . راه مالرو دارد. و از تجرود میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۰ ثانیه
علی تمیمی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن محمد تمیمی مغربی اشعری قسنطینی مکنّی به ابوالحسن . متکلم بود. وی به دمشق رفت و آنگاه به عراق سف...
علی تمیمی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن محمدحسین بن زین العابدین ، مشهور به زین التمیمی کاظمی . وی ادیب و شاعر بود و بسال 1215 هَ . ق . درگذشت ....
علی تمیمی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن نصر تمیمی . وی شاعر بود. و او را دیوان شعری است . (از الذریعه ٔ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 748 بنقل از المعال...
علی تنوخی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن محسن بن علی بن محمدبن ابی الفهم تنوخی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابوالقاسم (علی بن محسن ...) و ...
علی تنوخی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن محمدبن داودبن ابراهیم تنوخی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی (ابن محمدبن ...) و ابوالقاسم تنوخی ...
علی تجیبی . [ ع َی ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسن بن ابراهیم تجیبی اندلسی مالکی ، مشهور به حرالی . رجوع به علی حرالی شود.
علی تجیبی . [ ع َ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن قاسم بن محمد تجیبی مغربی ، مشهور به زقاق و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی زقاق شود.
علی تحیوی . [ ع َ ی ِ ت َ ی َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمر تحیوی ، ملقّب به موفق الدین و مشهور به صاحب . وی وزیر و از اهالی یمن بود. در سال 696 ...
علی تربتی . [ ع َ ی ِ ت ُب َ ] (اِخ ) مشهور به فیضی . رجوع به علی فیضی شود.
علی ترخان . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) (امیر سید...) وی از سرداران میرزا شاهرخ بود و با امیر شاه ملک مأمور تسخیر خوارزم گردید و توانستند که آن ول...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.