اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الی

نویسه گردانی: ʼLY
الی . [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه در 20 هزارگزی جنوب باختری تربت حیدریه سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به زاهدان . تپه و معتدل است . سکنه ٔ آن 422 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و شغل مردم زراعت و گله داری و کرباس بافی است . راه مالرو دارد. و از تجرود میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۳ ثانیه
علی جرجانی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن محمد جرجانی حنفی ، مکنّی به ابوالحسن . او کتاب اجناس احمدبن محمد ناطقی را بر ترتیب کافی مرتب کرد. ...
علی تیجانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عربی براده ٔ مغربی فاسی تیجانی (علی حرازم ...). رجوع به علی حرازم شود.
علی جبرینی . [ ع َ ی ِ ج ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن سعدبن محمدبن علی بن عثمان بن اسماعیل بن ابراهیم جبرینی حلبی طائی شافعی ، مشهور به ابن خطی...
علی جدحفصی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ )ابن ماجد جدحفصی . شاعر قرن سیزدهم هجری . او را دیوان شعری است . از الذریعه ٔ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 745).
علی بستیغی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمد بستیغی نیشابوری . محدث بود. و رجوع به علی (ابن احمد...) شود.
علی بسطامی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمودبن محمدبن مسعودبن محمودبن محمدبن محمدبن محمدبن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی ...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) مکنّی به ابوطالب . مؤلف کتاب عیون التواریخ بودو حمداﷲ مستوفی از آن نقل کرده است . (از حبیب السیر چ خیا...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عمربن خلیل ، مشهور به خازن و ملقب به علاءالدین . رجوع به خازن شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲ بغدادی ، مکنّی به ابوخطاب . مقری و صوفی و مؤدب بود که در سال 392 هَ . ق . متولد شد و د...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبن هبل تبریزی بغدادی موصلی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به مهذب الدین . رجوع به علی تبریزی ش...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.