گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الی نویسه گردانی: ʼLY الی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ (جزیره ٔ...) ناحیه ٔ شمالی از کنت نشین ۞ کمبریج ۞ از کشور انگلستان که بوسیله ٔ جریان آب لوز ۞ جدا میشود. مرکز آن مارش ۞ است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۷ ثانیه واژه معنی علی ودانی علی ودانی . [ ع َ ی ِ وَدْ دا ] (اِخ ) مکنی به ابوالمعارک . رجوع به ابوالمعارک (علی ...) شود. علی وطاسی علی وطاسی . [ ع َ ی ِ وَطْ طا ] (اِخ ) ابن محمد الشیخ بن ابی زکریا یحیی وطاسی بادسی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابوحسون . وی سومین و آخری... علی وطاسی علی وطاسی . [ ع َ ی ِ وَطْ طا ] (اِخ ) ابن یوسف بن زیان وطاسی . مکنی به ابوحسون . وزیر عبدالحق بن عثمان در فاس . وی درسال 852 یا 853 هَ . ق ... علی وشاحی علی وشاحی . [ ع َ ی ِ وِ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی آل محفوظ وشاحی اسدی کاظمی . رجوع به علی محفوظ شود. علی نجاری علی نجاری . [ ع َ ی ِ ن َج ْجا ] (اِخ ) ابن احمدبن تقی الدین بخاری (یا نجاری ) مکی شافعی . رجوع به علی بخاری (ابن احمدبن ...) شود. علی نجاری علی نجاری . [ ع َ ی ِ ن َج ْ جا ] (اِخ ) ابن احمد نجاری شعرانی شافعی . رجوع به علی شعرانی شود. علی نجاری علی نجاری . [ ع َ ی ِ ن َج ْ جا ] (اِخ )ابن علی بن احمد نجاری حنفی . ملقب به علاءالدین . متکلم بود. او راست : فوائد القلائد و غررالفوائد فی شر... علی نابلسی علی نابلسی . [ ع َ ی ِ ب ُ ل ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم جعفری نابلسی حنبلی . مشهور به ابن عفیف . وی ادیب و فقیه بود. در سال 752 هَ . ق .... علی میکال علی میکال . [ ع َ ی ِ می ] (اِخ ) (خواجه ...) ملقب به علاءالدین .وی به حسن خط مشهور بود و به وزارت سلطان حسین میرزای تیموری رسید. رجوع به... علی نثاری علی نثاری . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن محمد قیصری رومی حنفی . مشهور به نثاری . فقیه بود و به قسطنطنیة سفر کرد و در آنجا در سال 1110 هَ . ق . درگ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۵۹ ۳۶۰ ۳۶۱ ۳۶۲ ۳۶۳ صفحه ۳۶۴ از ۵۷۹ ۳۶۵ ۳۶۶ ۳۶۷ ۳۶۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود