گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الی نویسه گردانی: ʼLY الی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ (جزیره ٔ...) ناحیه ٔ شمالی از کنت نشین ۞ کمبریج ۞ از کشور انگلستان که بوسیله ٔ جریان آب لوز ۞ جدا میشود. مرکز آن مارش ۞ است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۱ ثانیه واژه معنی علی مطیری علی مطیری . [ ع َ ی ِ م ُ طَ ] (اِخ ) ابن ظاهر مطیری اسدی حلی . رجوع به علی حلی شود. علی مطیری علی مطیری . [ ع َ ی ِ م ُ طَ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر مطیری . فقیه و از علمای بنی مطیر بود. وی در سال 1084 هَ .ق . در زیدیة از شهرهای یمن ... علی منوفی علی منوفی . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) (علی فؤاد...) رجوع به علی فؤاد شود. علی منوفی علی منوفی . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن احمدبن عبدالقادربن عثمان منوفی جنوفی . در سال 823هَ . ق . در جنوف متولد شد و در 889 هَ ... علی منوفی علی منوفی . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن محمدبن خلف بن جبریل منوفی مصری شاذلی . ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . وی فق... علی مؤدب علی مؤدب . [ ع َ ی ِ م ُ ءَدْ دِ ] (اِخ ) ابن احمدبن سلک فالی . مکنی به ابوالحسن و مشهوربه مؤدب . رجوع به علی فالی (ابن احمدبن ...) شود... علی مؤدب علی مؤدب . [ ع َ ی ِ م ُ ءَدْ دِ ] (اِخ ) ابن محمدبن شاکرمؤدب لیثی واسطی . وی محدث و اخباری و واعظ بود و در سال 457 هَ . ق . حیات داشت . ا... علی موسوی علی موسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ملقب به صدرالملک . در طبقات ناصری آمده است که مهذب الدین وزیر در نزد سلطان معزالدین بهرامشاه بن التمش ... علی موسوی علی موسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن ابی احمد حسین طاهربن موسی بن محمدبن موسی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفرالصادق (ع ) ملقب به علم اله... علی موسوی علی موسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن حسین بن ابی الحسن موسوی عاملی . رجوع به علی عاملی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۶۲ ۳۶۳ ۳۶۴ ۳۶۵ ۳۶۶ صفحه ۳۶۷ از ۵۷۹ ۳۶۸ ۳۶۹ ۳۷۰ ۳۷۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود