گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الی نویسه گردانی: ʼLY الی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ (جزیره ٔ...) ناحیه ٔ شمالی از کنت نشین ۞ کمبریج ۞ از کشور انگلستان که بوسیله ٔ جریان آب لوز ۞ جدا میشود. مرکز آن مارش ۞ است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۰ ثانیه واژه معنی علی تهرانی علی تهرانی . [ ع َ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی . رجوع به علی استرآبادی شود. علی تهرانی علی تهرانی . [ ع َ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) کنی . رجوع به علی کنی شود. علی توحیدی علی توحیدی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) محمدبن عباس توحیدی ، مکنّی به ابوحیان .رجوع به ابوحیان توحیدی و علی (ابن محمد...) شود. علی تقصادی علی تقصادی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن آیبک بن عبداﷲ تقصادی ناصری دمشقی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی دمشقی شود. علی تطوانی علی تطوانی . [ ع َ ی ِت َ ] (اِخ ) ابن محمد برکه ٔ تطوانی مغربی ، مکنّی به ابوالحسن ، نحوی بود و در سال 1020 هَ . ق . درگذشت . اوراست : 1 - شرح... علی ترشیزی علی ترشیزی . [ ع َ ی ِت ُ ] (اِخ ) (علی شهاب ...). رجوع به علی شهاب شود. علی تارابی علی تارابی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) وی برادر محمود تارابی بود. محمود در سال 630 هَ .ق . در قریه ٔ تاراب از توابع بخارا به مخالفت با لشکر جغتای خان ... علی تبریزی علی تبریزی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن . عالم در حدیث و حساب و جز اینها. متوفی در قاهره در 15 ماه رمضا... علی تبریزی علی تبریزی . [ ع َی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن احمدبن هبل تبریزی بغدادی موصلی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به مهذب الدین . متوفی در سال 610 هَ . ق... علی تبریزی علی تبریزی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن یوسف قونوی تبریزی شافعی ، ملقب به علأالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قونوی ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۸۴ ۴۸۵ ۴۸۶ ۴۸۷ ۴۸۸ صفحه ۴۸۹ از ۵۷۹ ۴۹۰ ۴۹۱ ۴۹۲ ۴۹۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود