الی

نویسه گردانی: ʼLY

الی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ (جزیره ٔ...) ناحیه ٔ شمالی از کنت نشین ۞ کمبریج ۞ از کشور انگلستان که بوسیله ٔ جریان آب لوز ۞ جدا میشود. مرکز آن مارش ۞ است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.

واژه های قبلی و بعدی

واژه های همانند

۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۵.۱۸ ثانیه

واژه

معنی

علی بغدادی

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمودبن ابی العزبن احمدبن اسحاق بن ابراهیم کازرونی بغدادی شافعی ، ملقّب به ظهیرالدین . رجوع...

علی بغدادی

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن نصربن منصوربن بسام عبرتائی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن بسام . رجوع به ابن ب...

علی بغدادی

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ )ابن محمدالشاه الظاهری بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن الشاه الظاهری و علی (ابن محمد...) شود.

علی بغدادی

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد بغدادی ، ملقّب به علأالدین . مفسر و فقیه قرن هشتم هجری است که در سال 741 هَ . ق . درگذشت . ا...

علی بغدادی

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سعیدبن عبداﷲبن حسین سویدی بغدادی عباسی ، مکنّی به ابوالمعالی . رجوع به علی سویدی شود.

علی بغدادی

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن مغیره ٔ أثرم بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به اثرم و علی (ابن مغیره ...) شود.

علی بغدادی

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عبیداﷲ خطیبی اصفهانی بغدادی ، مکنّی به ابوعلی و مشهور به اجل لغوی . رجوع به علی خطیبی شو...

علی بغدادی

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ](اِخ ) ابن مهدی بن علی بن مهدی کسروی اصفهانی بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کسروی شود.

علی بغدادی

علی بغدادی . [ ع َ ی ِب َ ] (اِخ ) ابن نصربن عقیل بن احمدبن علی بغدادی همام عبدی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی عبدی شود.

علی بغدادی

علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان بن محمود آلوسی بغدادی ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی آلوسی شود.

تعداد نمایش:

« قبلی ۴۹۳ ۴۹۴ ۴۹۵ ۴۹۶ ۴۹۷ صفحه ۴۹۸ از ۵۷۹ ۴۹۹ ۵۰۰ ۵۰۱ ۵۰۲ بعدی »

نظرهای کاربران

نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.

ورود