الیا
نویسه گردانی:
ʼLYA
الیا. [ اِ ] (اِخ ) الیاء. ایلیاء. نام قدس (بیت المقدس ) در زمان حکومت صلیبیان . در برخی از تواریخ عرب نیز این نام آمده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). رجوع به قدس و بیت المقدس و ایلیاء شود.
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، که مشهور به «ده بالا» است . رجوع به «ده بالا» شود. (از فرهنگ ج...
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز واقع در 45 هزارگزی شمال زرقان و 6 هزارگزی راه فرعی مرودشت ...
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) قریه ای است واقع در ده فرسخی میانه ٔ جنوب و مشرق آباده . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای ناحیه ٔ فرمشکان ، که آن ناحیه ای است در جنوب کوار. (از فارسنامه ٔ ناصری ).
علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) یکی از دهستان های چهارگانه ٔ شهرستان اردستان است که در خاور این شهرستان واقع شده و حدود و مشخصات آن به شرح زیر اس...
آل(سرخ و سرخ نیمرنگ )[پهلوی ]+ی(پسوند نسبت )+ا (پسوند نسبت )
منسوب به سرخی، خورشید و بلندی.مجازا زیبارو، بلند مرتبه
علیاء. [ ع َل ْ ] (ع ن تف ) مؤنث أعلی ̍.ولی در تأنیث أعلی ، عُلیا بهتر و مستعمل تر است . (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (از متن اللغة). |...
علیاء. [ ع َل ْ ] (اِخ ) ابن هیثم . از همراهان علی بن ابی طالب (ع ) در جنگ جمل . (از حبیب السیر چ خیام ج 1، ص 529).
علی ا. [ ع َ لَل ْ لاه ْ ] (ع ق مرکب ) برخدا. بر خدای . || در مقام استعاذه استعمال می کنند، یعنی پناه بر خدا. (ناظم الاطباء) : علی اﷲ از بد ...
کشار علیا. [ ک َ رِ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش کن شهرستان طهران واقع در 7هزارگزی شمال باختری کن و 15هزارگزی شمال شوسه ٔ تهران ...