گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الیاس نویسه گردانی: ʼLYAS الیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) ایغوراوغلی ۞ . از سرداران بزرگ شاه اسماعیل اول صفوی . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 (فهرست ) و عالم آرای عباسی ج 1 ص 30 و نیز رجوع به ایغوراغلی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی الیاس الیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) ابن یامین . رجوع به الیاس (پیغمبر) و تاریخ گزیده چ لندن ص 51 شود. الیاس الیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) ابن یوسف بن زکی بن مؤید نظامی گنجه ای . شاعر بزرگ داستانسرا. رجوع به نظامی شود. الیاس الیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) امیر ابوعلی . حاکم کرمان در عهد امیرنصر سامانی . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده (چ لندن ص 382) آرد: امیر بوعلی الیاس که... الیاس الیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) انطون الیاس . متوفی 1952 م . او راست : القاموس العصری که فرهنگ انگلیسی به عربی است . الیاس الیاس .[ اِل ْ ] (اِخ ) (افندی ) بارون مدلج . او راست : کتاب «التربیة» که از فرانسوی تلخیص کرده و به سال 1902م .در مصر به چاپ رسانیده است .... الیاس الیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) خواجه خان بن توغلقتیموربن ایملخواجه بن دواخان . حکمران ماوراءالنهر از طرف توغلقتیمور (763 هَ. ق .). رجوع به حبیب السیر... الیاس الیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) شهاب الدین . وی با حاکم لرستان صمصام الدین محمود جنگ کرد و سرانجام بدست او کشته شد و بدستور غزان خان ، صمصام الدین ن... الیاس الیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) قلندر (مولانا...). معاصر سلطان اویس بن شیخ حسن (776 هَ . ق .). خواندمیر در حبیب السیر گوید: هم در آن ایام خواجه نجیب ... الیاس بک الیاس بک . [ اِل ْ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) از بندگان سلطان محمد چلبی بود. پس از مدتی این پادشاه را ترک کرد ونزد برادر وی سلیمان شهزاده رفت و سپس... الیاس بک الیاس بک . [ اِل ْ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) (میرآخور...) از رجال دربار ابوالفتح سلطان محمدخان و سلطان بایزید عثمانی بود. وی بسال 917 هَ . ق . درگذشت... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود