اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ام

نویسه گردانی: ʼM
ام . [ اِ ] (پیشوند) ۞ بمعنی این باشد وهذا گویند همچو امروز و امسال ۞ یعنی این روز و این سال . (از انجمن آرا) (آنندراج ) (هفت قلزم ). معادل اَل عربی : امروز، امشب ، امسال (الیوم ، اللیل ، السنة) :
پار آن اثر مشک نبوده ست پدیدار
امسال دمید آنچه همی خواسته ام پار.

فرخی (از انجمن آرا).


آفتاب از کدام سمت دمید
که تو امروز یاد ما کردی .

ایرج میرزا.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
ام البونة. [ اُم ْ مُل ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) ۞ بوقلمون . (دزی ج 1).
ام البویه . [ اُم ْ مُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) بوقلمون . حربا. (از دزی ج 1).
ام البهاء. [ اُم ْ مُل ْ ب َ ] (اِخ ) دختر حافظ تقی الدین محمدبن محمدبن فهد هاشمی واهانی . از محدثان مشهور و از مشایخ جلال الدین سیوطی ، و بمنا...
ام القاسم . [ اُم ْ مُل ْ س ِ ] (اِخ ) دختر برمک جد برمکیان بود. (از ابن فقیه از احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 77).
ام القبور. [ اُم ْ مُل ْ ق ُ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
ام القرآن . [ اُم ْ مُل ْ ق ُ آ ] (ع اِ مرکب ) سوره ٔ فاتحه یا آیات محکمات از آیات احکام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سوره ٔ حمد. (از نفایس الف...
ام الفساد. [ اُم ْ مُل ْ ف َ ] (ع اِ مرکب ) کسی که فساد بسیار کند، منشاء فساد.
ام العیال . [ اُم ْ مُل ْع ِ ] (اِخ ) دهی است میان مکه و مدینه . (از تاج العروس ) (از معجم البلدان ). رجوع به معجم البلدان شود.
ام العلوم . [ اُم ْ مُل ْ ع ُ ] (ع اِ مرکب ) علم صرف و نحو. (ناظم الاطباء). کنیت علم صرف ، زیرا که اصل و مبداء اکثر علوم است . (آنندراج ).
ام الخیار. [ اُم ْ مُل ْ خ ِ ] (اِخ ) زن و دختر عم ابوالنجم شاعر معروف عهد اموی است . او شوهرش را بسبب پیری و ضعف و ناتوانی طعن میکرده و ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.