اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ام

نویسه گردانی: ʼM
ام . [ اِ ] (پیشوند) ۞ بمعنی این باشد وهذا گویند همچو امروز و امسال ۞ یعنی این روز و این سال . (از انجمن آرا) (آنندراج ) (هفت قلزم ). معادل اَل عربی : امروز، امشب ، امسال (الیوم ، اللیل ، السنة) :
پار آن اثر مشک نبوده ست پدیدار
امسال دمید آنچه همی خواسته ام پار.

فرخی (از انجمن آرا).


آفتاب از کدام سمت دمید
که تو امروز یاد ما کردی .

ایرج میرزا.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۶ ثانیه
جزیرة ام حکیم . [ ج َ رَ ت ُ اُم ْ م ِ ح َ ] (اِخ ) از جزایر اندلس . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 81 شود.
صحراء ام سلمة. [ ص َ ءُ اُم ْ م ِ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) موضعی است در کوفه منسوب به ام سلمة دختر یعقوب بن سلمةبن عبداﷲبن ولیدبن مغیرة مخزومی ز...
دیو ام الطیور. [ وِ اُم ْ مُطْ طُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان آب (بلوک شعیبیه ) بخش مرکزی شهرستان اهواز در 38 هزارگزی شمال خاوری اهواز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ابن ام شیبان . [ اِ ن ُ اُم ْ م ِ ش َ ] (اِخ ) یکی از کاتبین مصاحف در حدود نیمه ٔ اول قرن چهارم هجری . (ابن الندیم ).
ام القصب موسی . [ اُم ْ مُل ْ ق َ ص َ سا ] (اِخ ) ده کوچکی است از جزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به بحریه سلیمانیه شود.
خیمه ٔ ام معبد. [ خ َ م َ ی ِ اُم ْ م ِ م َ ب َ ] (اِخ ) نام محلی است بین مکه و مدینه که حضرت رسول هنگام هجرت بدانجا فرود آمد و ابوبکر هم ب...
قطیعه ٔام جعفر. [ ق َ ع َ ی ِ اُم ْ م ِ ج َ ف َ ] (اِخ ) او زبیده دختر جعفربن منصور و مادرمحمد امین است . محله ای در بغداد نزدیک باب التبین به و...
ام القصب سنگور. [ اُم ْ مُل ْ ق َ ص َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از جزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به بحریة سلیمانیه شود.
ام ایوب انصاری . [ اُ م م ِ اَی ْ یو ب ِ اَ ] (اِخ ) زنی از صحابیات است . رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 209 و خیرات حسان ج 1 ص 37 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.