اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امام

نویسه گردانی: ʼMAM
امام . [ ] (اِخ ) (یعنی محل اجتماع ) و آن شهری بود در طرف جنوب یهودا، که موضع آن محقق نیست و بعضی از نویسندگان این لفظ را به کلمه ٔ حاصور افزوده و حاصور امام گفته اند. (از قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به حاصور شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
امام فخرالدین . [ اِ ف َ رُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن عمربن حسین بن حسن بن علی طبرستانی رازی ، ملقب به فخرالدین و مکنی به ابوعبداﷲ از دانشمندا...
امام ابواسحاق . [ اِ اَ اِ ] (اِخ ) عمربن عبداﷲ سبیعی . از اعیان تابعین است . رجوع به ابواسحاق سبیعی شود.
امام جعفر صادق . [ اِ ج َ ف َ رِ دِ ] (اِخ ) جعفربن محمد ملقب به صادق و مکنی به ابوعبداﷲ. امام ششم شیعه ٔ اثناعشری (امامیه ). رجوع به جعفر...
امام زاده باقر. [ اِ دَ / دِ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران واقع در 30 هزارگزی جنوب شرقی علیشاه عوض و 5 هزارگزی جنوبی ر...
امام زاده خورق . [ اِ دَ / دِ ؟ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مزدقان چای بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 33 هزارگزی جنوب شرقی نوبران و دو ه...
امام زاده داود. [ اِ دَ / دِ وو ] (اِخ ) امام زاده ای است در شمال غربی طهران ، و راه آن از ده فرح زاد واقع در 9 هزارگزی غرب تجریش است . و ر...
امام زاده قاسم . [ اِ دَ / دِ س ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش شمیران شهرستان تهران واقع در هزار و پانصدگزی شمال تجریش . در دامنه بنا شده و سردس...
امام زاده قاسم . [ اِ دَ / دِ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دو هزار شهرستان شهسوار واقع در 39 هزارگزی جنوب باختری شهسوار و 3 هزارگزی اشتوج . ...
امام زاده قاسم . [ اِ دَ / دِ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان ، واقع در 8 هزارگزی جنوب رزن و 2 هزارگزی راه شو...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۹ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.