امام
نویسه گردانی:
ʼMAM
امام . [ ] (اِخ ) (یعنی محل اجتماع ) و آن شهری بود در طرف جنوب یهودا، که موضع آن محقق نیست و بعضی از نویسندگان این لفظ را به کلمه ٔ حاصور افزوده و حاصور امام گفته اند. (از قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به حاصور شود.
واژه های همانند
۱۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
امام باور. [ اِ وَ ] (اِخ ) دهی است از بخش قلعه ٔزرس شهرستان اهواز، واقع در 17 هزارگزی قلعه ٔ زرس . در جلگه قرار گرفته و گرمسیر است . دارای 1...
امام آباد. [اِ ] (اِخ ) (کوتاب ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه ، واقع در 18 هزارگزی جنوب شرقی ساوه . در دامنه واقع و دارای...
امام آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه ٔ شهرستان دامغان ، واقع در هیجده هزارگزی خاور دامغان و دوهزارگزی جنوب راه شوسه ...
امام زمین . [ اِ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار، واقع در 11 هزارگزی جنوب شهسوار و 2 هزارگزی جنوب بلده . کوهستانی و جنگل...
امام صفی . [ اِ ص َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مَربَچِّه بخش رامهرمز شهرستان اهواز، واقع در 28 هزارگزی شمال باختری رامهرمز و یک هزارگزی شم...
امام قیس . [ اِ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد، واقع در 27 هزارگزی جنوب بروجن و 4 هزارگزی راه پل کره بر...
امام کندی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان رودبار بخش طَرخُوران شهرستان اراک ، واقع در چهار هزارگزی شمال باختری طرخوران و24 تن س...
امام کندی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انزل بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 36 هزارگزی باختر ارومیه و 3 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ...
امام کندی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ولدیان بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، واقع در 8 هزارگزی جنوب خوی و پانصدگزی خاور راه شوسه ٔ خوی ...
امام نشین . [ اِ ن ِ ] (اِخ ) مرکز حکومت یمن و مسقط را گویند از آنکه حاکم این دو ناحیه امام نامیده میشود.