اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امان نامه

نویسه گردانی: ʼMAN NAMH
امان نامه . [ اَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) زنهارنامه . خط امان . نامه ای که در ضمن آن زنهار و امان دهند : مأمون حائر ضحاک را بدو فرستاد تا امان نامه ٔ او قبول کرد. (تاریخ قم ص 223). مصلحت ما در آن است که پیشدستی کنیم و او را به مکر و حیلت بگیریم ... و امان نامه ٔ امیر قتلغشاه بستانیم . (تاریخ غازانی ص 114).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.