امر
نویسه گردانی:
ʼMR
امر. [ اِ ](ع ص ) زشت و شگفت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و از آن است : جئت شیئاً امراً؛ ای منکراً او عجیباً. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).عجب . (ترجمان ترتیب عادل ). عجیب و سخت . (مؤید الفضلاء). || کار بزرگ . (ترجمان ترتیب عادل ).
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن وائله . رجوع به ابوطفیل در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.
عامر. [ م ِ ] (اِخ ) ابن هِلال بن صعصعةبن عامر از قیس عیلان از عدنانیه . جد جاهلی است ، بطون رفاعه و بنوحجیر و بنوغریر از نسل وی بودند، که ...
امر اول . [ اَ رِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از صادر اول . (انجمن آرا).
ام عامر. [ اُم ْ م ِ م ِ ](ع اِ مرکب ) کفتار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(آنندراج ) (از المرصع). مشهورترین کنیه های اوست . (از المرصع). و من...
ام عامر. [ اُم ْ م ِ م ِ ] (اِخ ) نام چند تن از زنان صحابی است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 253 شود.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ساتو پیژ sâto peyž (ساتو از اوستایی: ثاتو: فعل + پیژ از مانوی: peys: امر) ****فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
امر حاضر. [ اَ رِ ض ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح صرف ، فعل امری است که بوسیله ٔ آن انجام دادن کاری از مخاطب خواسته شود. و رجوع ب...