اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امرء

نویسه گردانی: ʼMRʼ
امرء. [ اَ رَ ] (ع ن تف ) گواراتر. گوارنده تر: والطبیخ الذی یکون فی قدور الذهب اغذی و امرء و اصح فی الجوف و اطیب . (میدانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر فارسکوری . ادیب قرن دهم و یازدهم هجری بود که بسال 1018 هَ .ق . درگذشت . رجوع به فارسکوری شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به جمال الاسلام . رجوع به ابن بزری شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن اسماعیل . رجوع به عمر نسفی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن علی بن عدیس قضاعی . رجوع به عمر قضاعی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمد (احمد) بن تقی بن عبداﷲ حضرمی . رجوع به عمر حضرمی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حمدبن خلیل سکونی . رجوع به عمر سکونی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن خالدبن عبدالملک مرورودی . رجوع به عمر مرورودی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن عمویة. رجوع به عمر سهروردی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن محمدبن مسلمه ٔ تجیبی . رجوع به عمر تجیبی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ ازدی شلوبینی یا شلوبین . رجوع به عمر شلوبینی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.