اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امساک کردن

نویسه گردانی: ʼMSAK KRDN
امساک کردن . [ اِ ک َ دَ] (مص مرکب ) بخل کردن و قصور کردن و خود را باز داشتن از چیزی . (ناظم الاطباء). دریغ داشتن :
تو از فشاندن تخم امید دست مدار
که در کرم نکند ابر نوبهار امساک .

صائب (از آنندراج ).


سرچه باشد که من از تیغ تو امساک کنم
ترسم آنرا گره خاطر فتراک کنم .

میرزا حسن واهب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.