اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ام عوف

نویسه گردانی: ʼM ʽWF
ام عوف . [ اُم ْ م ِ ع َ ] (ع اِ مرکب ) ملخ . (از المرصع) (مهذب الاسماء) (مؤید الفضلاء). ملخ ماده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ملخ نر را نیز ابوعوف خوانند. (از اقرب الموارد). || کفتار. || جانور کوچکی است که طحن می خوانند. (از المرصع). و رجوع به عوف شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.