گفتگو درباره واژه گزارش تخلف امن نویسه گردانی: ʼMN امن . [ اِم ِ ] (اِخ ) ۞ از شهرهای هلند است و در حدود 65000 تن جمعیت دارد. (از لاروس ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی امن امن . [ اَ ] (ع مص ) ۞ ایمن شدن . (مصادر زوزنی ) (ترجمان مهذب عادل بن علی ). بی هراس شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بی بیم شدن . (مؤید الف... امن امن . [ اِ ] (ع مص ) اطمینان . || (اِ) خلق . (از المرجع). و رجوع به اَمن شود. امن امن . [ اَ م َ ] (ع مص ) اَمْن . رجوع به اَمن شود. امن امن . [ اَ م ِ ] (ع ص ) زنهارخواهنده و بی ترس و بیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). امن امن . [ اُ م ُ ] (ع اِ) ج ِ اَمون . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به امون شود. امن امن . [ اَ ] (اِخ ) آبی در بلاد غطفان . و گاهی عوض امن ، یمن گویند. (از معجم البلدان ). امن امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) ۞ اول . پادشاه پرگام (263 - 241 ق .م .). (از لاروس ). امن امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) ۞ دوم . پادشاه پرگام (197 - 159 ق .م .). (از لاروس ). امن امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) ۞ یکی از جانشینان اسکندر مقدونی (360-316 ق .م .). پادشاه کاپادوکیه وپافلاگنی ۞ که بفرمان آنتیگون ۞ کشته شد. ... کل امن کل امن . [ کْل ِ / ک ِ ل ِ اُ م ِ ] (اِخ ) ۞ کلئومن . نام چند تن است به شرح زیر:1- نام یکی از رؤسای یونانیهای مقیم در ترموپیل که نژاد ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود