اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امهان

نویسه گردانی: ʼMHAN
امهان . [ اِ ] (ع مص ) حقیر شمردن . (ناظم الاطباء). || ضعیف گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || بخدمت گرفتن . استخدام . (از اقرب الموارد). || سرزنش کردن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
امحان . [ اَ ] (ع مص ) درد گرفتن زخم . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
عمهان . [ ع َ م َ ] (ع مص ) سرگشته گردیدن . دودِله شدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).عَمه . عَمَه . عُموه . عُموهیة. رجوع به عُموه شود...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.