اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امهن

نویسه گردانی: ʼMHN
امهن . [ اَ هََ ] (ع ن تف ) سست تر: فأما ورق هذه الشجرة [ حورومی ] فهو یفعل کل شی ٔ یفعله وردها الا ان الورق اضعف و امهن من قوةالزهر. (مفردات ابن بیطار). || خوارتر.
- امثال :
امهن من ذباب . (از مجمعالامثال ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.