امید اصفهانی . [ اُ دِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا محمدخان ، پسر باقرخان خوراسکانی . حاکم اصفهان . از شاعران قرن سیزدهم هجری بود. پدرش در فتنه ٔ زندیه کشته شد و برادر بزرگش در زمان پادشاهی آقا محمدخان قاجار بحکومت اصفهان رسید. امید پس از حکومت برادرش بافغانستان رفت و پس از بازگشت ازآنجا در دربار فتحعلی شاه راه جست . از اشعار اوست :
هرزه پروازی دل سخت ملولم دارد
اندرین شهر بپرسید قفس سازی هست ؟
شیوه ٔ شمع رخ افروختن و سوختن است
ما باین خوش که بفکر پر پروانه ٔ ماست .
آگه نیم که عمر گرامی چسان گذشت
خوابم ربوده بود که این کاروان گذشت .
(از مجمعالفصحا چ سنگی ج 2 ص 65).
و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.