گفتگو درباره واژه گزارش تخلف امید بریده نویسه گردانی: ʼMYD BRYDH امیدبریده . [ اُ دِ ب ُ دَ/دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امید بنومیدی رسیده . (از آنندراج ) : نومیدی وصال تو حسرت گذار بودصد جا گره زدیم امید بریده را.طالب آملی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود