اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امید بستن

نویسه گردانی: ʼMYD BSTN
امید بستن . [ اُ/اُم ْ می ب َ ت َ ] (مص مرکب ) امید پیدا کردن . امیدوار شدن . (فرهنگ فارسی معین ). دل بستن . آرزومند بودن :
در دوست بجان امید بسته
با شوی ز بیم جان گسسته .

نظامی .


چه بندم بر آن وعده امّید نیز
کزو بهره ام انتظار است و بس .

کمال خجندی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.