امیرنظام
نویسه گردانی:
ʼMYRNẒAM
امیرنظام . [ اَ ن ِ ] (اِخ ) حسنعلی خان ... گروسی . از رجال دوره ٔ ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بود. رجوع به مجله ٔ یادگار سال 3 شماره ٔ 6 و 7 و مجله ٔ یغما سال 8 صص 369 - 373 شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
امیرنظام . [ اَن ِ ] (اِخ ) رجوع به امیرکبیر (میرزا تقی خان ) شود.
امیر نظام . [اَ رِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فرمانده سپاه .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قاضی امیر نظام الدین . [ اَ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) عبدالحی استرآبادی بن سید عبدالوهاب . از جمله ٔ اعاظم سادات گرگان است که مدتی مدید به منصب ...