امین الدین
نویسه گردانی:
ʼMYN ʼLDYN
امین الدین . [ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) خواجه ... محمود. از وزرای ابوالغازی حسین میرزا (در گذشته به سال 911 هَ .ق .) از سلسله ٔ تیموری بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 112).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
امین الدین . [ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) ابن شیخ کریم و برادربزرگ منشی فداحسین (قرن 13 هجری ). به اردو و فارسی شعر میگفته و او راست رساله ٔ «نثر...
امین الدین . [ اَنُدْ دی ] (اِخ ) ابوزکریا یحیی بن اسماعیل اندلسی بیاسی . از دانشمندان مشهور زمان خود و در طب و ریاضیات استاد بود. از مغرب بمص...
امین الدین .[ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) پسر شهاب الدین فضل .از سرداران و ملازم سلطان ابوسعید بهادر بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 356)....
امین الدین . [ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) جبرئیل بن شیخ صالح بن قطب الدین ، پدر شیخ صفی الدین اسحاق ، سرسلسله ٔ صفویان است . رجوع به حبیب السیر چ خ...
امین الدین . [ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) فضل بن علی فضل هبری ، ملقب به امین الدین و مکنی به ابوعلی . از مشاهیر محدثان و مفسران و فقهای قرن ششم ...
امین الدین . [ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب عبدالوهاب بن احمدبن وهبان دمشقی است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به عبدالوهاب ... شود.
امین الدین . [ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) نصر یا نصیر یا ناصر. جد دوم حمداﷲ مستوفی که مدتی سمت استیفای عراق را داشته و بعد از آن شغل کناره جسته ...
امین الدین اربلی . [ اَ نُدْ دی ن ِ اِ ب ِ ] (اِخ ) علی بن عثمان بن علی سلیمان . شاعر و صوفی بود. رجوع به علی ... و علی سلیمانی شود.
امین الدین جهرمی . [ اَ نُدْ دی ن ِ ج َ رُ ] (اِخ ) خواجه ... ندیم شاه ابواسحاق بود و عبید زاکانی اشعار شنیعی در هجو او و زنش گفته است . (از ...
امین الدین بلیانی . [ اَ نُدْ دی ن ِ ب َل ْ ] (اِخ ) شیخ ... محمدبن علی بن مسعود. درگذشته به سال 745 هَ .ق . عارف بزرگ و مشهور قرن هشتم ب...