گفتگو درباره واژه گزارش تخلف امین کردن نویسه گردانی: ʼMYN KRDN امین کردن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اعتبار دادن . معتبر نمودن . اعتماد داشتن . (ناظم الاطباء). تأمین . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). ایتمان . (فرهنگ فارسی معین ، ذیل ایتمان ) : از تو گر او را امین کنی بستانداو نه ببسیار چیز عمر تو بسیار.ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود